بسیج لشکر مخلص خداست

منم قاصدکی غرق تمنا/تویی عاشق رخسار محمد

گفتم  که نظر کن تو به گلزار محمد                      گفتا که بود نقشه ی گل کار محمد
گفتم که تو نوری و از این خاک جدایی                 گفتا که بود نور خدا یار محمد
گفتم که دلت گلشن اسرار الهی است               گفتا که چه زیبا گل رخسار محمد
گفتم که در این راه بسی خسته و نالان              گفتا که نیم عشق بود یار محمد
گفتم که هزاران چه سرایند بر گل                       گفتا که چه خوش زمزمه تار محمد
گفتم که می لعل لعب خواب ز من برد                 گفتا که نگر دیده ی بیدار محمد
گفتم چه نشستی که دل و دین همه بر باد          گفتا که ببر سر به سر دار محمد
گفتم که همه شب دل من غرق تمناست             گفتا که شوی شب همه بیمار محمد
گفتم که دو ابروت شده تیر و کمانک                     گفتا که چه تدبیر به پیکار محمد
گفتم که دل من نه دلی خوشخط و خال است       گفتا که ببر توشه به بازار محمد
گفتم که به سر منزل هستی نبرم راه                  گفتا که نگر نقشه ی کردار محمد
گفتم که بدون تو شبم چو شب یلداست              گفتا که برد خواب به دیدار محمد
گفتم که منم قاصدکی غرق تمنا                         گفتا که تویی عاشق رخسار محمد


نويسنده : مریم


تبرهای شیطان

شیطان برای پیروزی بر مقربان درگاه خداوند تیرهتیی دارد که در روایات آمده که خطا نمیروند

1-نگاه کردن به زن های نامحرم
متاسفانه علیرغم داشتن جامعه ای اسلامی و با اصالت به علت رواج فرهنگ پوچ و توخالی آرایش و گریم زنان گاهی خود را به فرمی در می آورند که بسیتر زننده و نابههجار است حتی گاهی با دیدن قیافه آنها دچار وحشت و تعجب میشویم این فرهنگ ارث رسیده از ماهواره ها و جهان غرب  تیری است که نگاه های گناه آلود مردان را به خود جلب میکند و شیطان در این حالت فریاد شادی و سرخوشی سر میدهد
2-دوستی پول و مال و ثروت
امام علی(ع)میفرمایند:پول و درهم و دینار فساد انگیز است و از تیرهای شیطان هستند
شیطان میگوید:اگر بنی آدم دوستدار زنان نامحرم و پول و ثروت شود این ویژگی از بت پرستی هم برای من بهتر است
کمی به خود بیایم شاید ما هم درگیر تیرهای شیاطین هستیم و خودناآگاه و بی خبر به زندگی روزمره خود مشغولیم
اطراف رانگاه کنیم پاسخ خود را دریابیم

 


نويسنده : مریم


خدایا مرا ببخش

 

مریم زارئی/نمیدانم چرا گوش هایم منتظر شنیدن هر صدایی میماند جز اذان

گوش جانم ناشنواست به گلبانگ حق

 

پیک حق ندا میدهد بشتابید به سوی رستگاری این جا بهشت را تقسیم میکنند پس چرا خبری از اجابت کنندگان نیست پناه میبرم به تو ای خداوند منان از شر هر چه وسوسه گر است

 

صدای آواز،آهنگ،صدای زنگ تفریح،صدای تلفن،سریالی که دنبال میکند

 

چقدر هیجان زده میشوم از این ها وای بر من کو آن حالت روحانی که در زمان پیامبر اسلام(ص)پشت شیطان میشکست و بینی او را به خاک میمالید

 

خداوندا نور و عظمتت وصل ناپزیر است پس چرا من به تکه یخی تبدیل شده ام که هراسانم از جاری شدن به سوی تو

 

خدایای خوبم روح و جانم را در زمزم و کوثرت شست و شو ده آن طور که شایسته خلیفه الهی هستم مقرب درگاهت قرارم بده

 

من لذت های این دنیا را نمیخواهم تو مرا به خود بخوان با صدای دلنواز اذان همان که به رسول بر حقت وحی فرمودی همان که با نام اعظمت الله شروع و ختم میشود

 

برمیخیزم و وضو میسازم خدا مرا به سوی خود میخواند

 

الله اکبر از این جبروت

 

الله و اکبر از این حضور پرشور

 

من رستگاری میجویم از نمازم حال عجیبی است قد قامه الصلاه

 

 

 


نويسنده : مریم


دل نوشته یک فارغ التحصیل دانشگاه

چقدر خوش حال بودم علی رغم تمام کمبودها و بی بضاعتی های اقتصادی خانواده ام دانشگاه قبول شدم همه میگفتند رشته من رشته خوبی است و آینده اس تضمین شده است خبر نداشتم 4 سال عمر پر ارزش و برگشت ناپزیر را در کنار پس انداز پدرم جدا از دوری از پدر و مادرم در طبق اخلاص گذاشته ام و رو به روی آینده ای مبهم و دور از دسترس زندگی کردم و ساختم و رسیدم به نقطه ای که به نظرم چندین فرسخ از شروع تصمصم عقب تر است.

به کجا بروم و به که رو بزنم که گوشه ای از بار زندگی من که مجهول و سردرگم است را با دستگیری و یاری کردن بر زمین بگذاشتم باری سنگین و طاقت فرسا

نگاه های پدر و مادرم را بگو که سوسوی چشمان پر از امیدشان هنوز هم به این امیدوار است که دخترم کارت درست نشد؟!چه خبر فلان جا رفتی با فلانی مشورت کردی معرفی نامه گرفتی و هزار تا از این چیزا

خدایا کمکم کن فقط میخواهم هزینه بر باد رفته را لااقل برگردانم یعنی میشود ما هم دست در جیب خودمان لقمه نانی به سر سفره ی پدرمان بیاوریم و بگوییم رشته ای را که خواندیم و عمری را که گذراندیم قطره ای از اقیانوس خوشبختی دیگران را نصیب ما هم می کند.

بعید میدانم اما امیدوارم...

 


نويسنده : مریم